مسجد اهل سنت محمد رسول الله ارومیه

صحبت های ماموستا فرهاد به زبان شیرین کردی می باشد

مسجد اهل سنت محمد رسول الله ارومیه

صحبت های ماموستا فرهاد به زبان شیرین کردی می باشد

شخصیت عمر بن خطاب رضی الله عنه از دیدگاه دکتر شریعتی

masjed Rasolollah | پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ب.ظ

 

شریعتی که از نزدیک با فعالان و اندیشمندان اهل سنت در الجزایر و … ارتباط داشت، از نزدیک با افکار اهل سنت آگاهی یافت و این سبب گردید تا با دیدی وسیع‌تر به عقاید و شخصیت‌های اهل سنت بنگرد.

صحابه که از اشخاص مورد احترام اهل سنت هستند، نیز در نوشته‌ها و سخنرانی‌های استاد دکتر شریعتی مورد تجلیل و گاها مورد نقد قرار می‌گرفتند. شریعتی می‌گوید: «بزرگواری، ادب انسانی، انصاف، اعتراف ارزش‌های رقیب، ستایش از فضیلت‌های کسی که نقیصت‌هایی نیز دارد عیب و هنر دیگری را گفتن، در آغاز همه خدمات و صفات مثبت کسی را گفتن و در پایان از او ـ با تعبیری عمیق و در عین حال مودبانه ـ انتقاد کردن . . . درسی است که علی  شریعتی به انسانیت می آموزد و به ویژه به ناقدان و قضاوت کنندگان درباره شخصیت‌ها و حتی درباره مخالف!»

در این‌جا به بیان دیدگاه دکتر شریعتی درباره‌ی شخصیت خلیفه‌ی دوم مسلمانان، عمر بن الخطاب رضی الله عنه، می‌پردازیم:

در آغاز اسلام، تعداد مسلمانان کم بود، به همین خاطر نمی‌توانستند به راحتی و آشکارا به عبادت و دعوت بپردازند؛ تا این که عمر بن خطاب رضی الله عنه بر اثر دعای رسول خدا صلى الله علیه وسلم که فرمودند: خدایا دین اسلام را با اسلام آوردن عمر بن خطاب یا ابوجهل یاری فرما، مسلمان شد و این سبب گردید که قدرت مسلمانان به طرز بی‌سابقه‌ای افزایش یابد و بتوانند على رغم همه مشکلاتی که برایشان به وجود می‌آوردند، آشکارا به اظهار اسلام بپردازند. شریعتی از اسلام آوردن عمر و تاثیر آن بر جمع اندک مسلمانان و جایگاه وی به نزد پیامبر اسلام می‌گوید: «عمر، چهلمین کسی که در مخفی‌گاه پیغمبر – خانه‌ی ارقم بن ابی ارقم – به اسلام گروید و با پیوستن او و حمزه به جمع اندک و ضعیف یاران نخستین پیغمبر، مسلمانان نیرو گرفتند و آشکار شدند و از آن هنگام، همه‌ی نیروی خویش را وقف پیش‌رفت این نهضت کرد و از نزدیک‌ترین یاران پیامبر و برجسته‌ترین مهاجران بود و مردم او را – که پدر حفصه ، ام المؤمنین، نیز بود – از رهبران بزرگ و اصحاب کبار رسول خدا می‌دانستند و در کنارشان، ابوعبیده مهاجر بزرگ و پیش‌گام است و عثمان …». (مجموعه آثار: ۲۱/۱۹۲)

«عمر! او وقتی به پیغمبر گروید که وی هنوز در خانه‌ی ارقم مخفی بود و با سی و نه تن، که تمام پیروانش را تشکیل می‌دادند، در حکومت وحشت و شکنجه و خطر می‌زیست. در تمام دوران نبوت پیغمبر، همه جا با او بود و از نزدیک‌ترین اصحاب وی به شمار می‌رفت. پیغمبر دختر او را به زنی گرفت و شخص علی، دختر خویش را، به همسری او داد». (مجموعه آثار: ۲۶/۳۰۴)

دکتر شریعتی از نقشی که عمر در گسترش اسلام در جهان داشته است، نمی‌تواند صرف نظر کند و به صراحت می‌گوید: «او، اسلام را به یک قدرت بزرگ جهانی بدل کرد و کمر قوی‌ترین امپراطوری‌های شرق و غرب را شکست و اسلام را بر ایران و مصر و فلسطین و … حاکمیت بخشید؛ او وارث پرشکوه‌ترین امپراطوری‌ها و سلطنت‌های زمینی شد و هم‌چون یک ژنده‌پوش فقیر می‌زیست. پیاده‌ راه می‌رفت و بر خاک می‌خفت. او فرزندش را، که به شراب خوردن در مصر، متهم شده بود، به دست خود تازیانه زد؛ می‌گریست و می‌زد، با شگفتی پرسیدند: چرا می‌گریی؟ پس چرا می‌زنی؟

گفت: عمر قاضی می‌زند و عمر پدر می‌گرید!

و وقتی هم در بستر مرگ افتاده بود، شرطی را که با شورای انتخاب خلیفه گذاشت، این بود که فرزند او، عبد الله، را – که به زهد معروف بود – کاندیدای او نکنند». (مجموعه آثار: ۲۶/۳۰۴)

عمر همان گونه که قبل از اسلام شخصی بسیار سرسخت و جدی بود، به هنگام مسلمان شدن نیز این خصلت را داشت و در برابر دشمنان اسلام سرسخت بود ﴿أَشِدَّاءُ عَلَىٰ الْکُفَّارِ﴾ [الفتح: ۲۹]. و از تمام نیرویش برای دفاع از مسلمانان و اجرای عدالت استفاده می‌کند. عبدالله بن مسعود صحابی بزرگوار رسول خدا صلى الله علیه وسلم می‌فرماید: مسلمان شدن عمر، فتح و پیروزی‌ای برای اسلام بود.

عمر کرد اسلام را آشکار /*/ بیاراست گیتی چو باغ بهار

شریعتی می‌گوید: «عمر مردی است بر خلاف ابوبکر، خشن و متعصب و بسیار جدی و به اصطلاح اروپایی‌ها عنصری است اصولی.

در اجرای آن‌چه عدل می‌داند و اصل، کم‌ترین نرمش و گذشت ندارد. ورود او به جمع اندک یاران محمد در مکه، آنان را نیرومند ساخت. هرگاه سخن از تصمیمی یا قضاوتی درباره‌ِ دشمنی یا دشمنان در میان بود که به اسارت مسلمانان افتاده بودند، پیشنهاد ابوبکر آزادی و محبت بود، اما جمله‌ای که همواره عمر در این مورد تکرار می‌کرد، این بود: «ای رسول خدا! اجازه بده تا گردنش را بزنم.» (مجموعه آثار: ۲۸/۲۲۸)

شریعتی ضمن اعتراف به این که «عمر یک “مجری” بسیار شایسته و جدّی بود»، اذعان می‌نماید که «ابتکار و استنباط نداشت؛ روحی قوی داشت، اما فکرش سطحی بود»؛ اما با بررسی تاریخ، خلاف آن ثابت شده است؛ عمر در درک مسایل و گرفتن تصمیم‌های دشوار و بدیع، مانند نداشت که شریعتی در ادامه‌ی سخنش اعتراف می‌کند که «عمر مردی بود که در کار، قدرت خارق العاده‌ای از خود نشان می‌داد». اما در ادامه سخن باز هم تحت تاثیر برخی روایات، می‌گوید: «هر گاه که یک مسأله‌ی اعتقادی و فکری پیش می‌آمد، بسیار ضعیف می‌نمود و خود همواره به خطاهای فکری خویش اعتراف می‌کرد ..» (مجموعه آثار: ۲۸/۲۲۸)؛ که می‌توان در پاسخ شریعتی گفت: عمر در عین آن‌که در استنباط احکام، مهارت داشت، اما اگر برایش مشخص می‌گردید که دچار اشتباه شده، در برابر حکم شریعت فروتن بود و از رأی خود بر می‌گشت که این خود نشانه‌ی کمال انسان است که تابع حق باشد و بر ناحق اصرار نورزد.

شریعتی با اشاره به گسترده‌ شدن جامعه‌ی اسلام در عصر عمر، از نبود اشخاص لایق و کاردان در اداره‌ی ممالکی که گشوده شده، سخن به میان می‌آورد و می‌گوید: «عمر جامعه‌ی بزرگی را به وجود آورد، بدون داشتن اشخاص لایقی برای اداره‌ی امپراطوری که ارتش اسلام به زور ایمان گشوده بود، عمر با نیرو و شجاعت و دیسیپلین[انضباط و نظم و ترتیب] می‌تواند دو کشور متمدن را تسخیر کند. عمر ایران و سرزمین‌های شمالی را که در تصرف روم شرقی بوده است، تصرف می‌کند، ولی برای اداره‌ی آن‌ها دچار مشکلات فراوانی می‌شود. بزرگ‌ترین مشکل انطباق با وضع جدید است …». (مجموعه آثار:۲۹/۶۴۰)

این چیزی مسلم است که عرب‌ها تا قبل از آن، تصور نمی‌کردند که روزی صاحب دو امپراتوری بزرگ دنیای آن روز شوند و تجربه‌ای از زمام‌داری در آن مقیاس را هم نداشتند؛ اما همین که عمر توانست در طول مدت خلافت خویش آن سرزمین‌ها را به بهترین نحو و با استفاده از افراد زبده، اداره کند، به نوعی از شگفتی‌های روزگار است. حضرت علی رضی الله عنه نیز از توانایی عمر سخن به میان می‌آورد که دکتر علی شریعتی خطبه‌اش را این گونه نقل می‌کند: «آفرین بر فلان (عمر)، کجی را راست کرد و درد را درمان نمود و سنت رسول را برپا داشت و فتنه را پشت سر گذاشت پاکدامن رفت اندک عیب، خیر خلافت را به چنگ آورد و از شرش پیشی جست، طاعت خداوند را ادا کرد و بر حقش تقوی ورزید رحلت کرد و خلق را در راههای شعبه شعبه رها کرد، آنچنانکه گمراه در آن راه نمی یابد و انسان در راه استوار نمی ماند. » (تشیع علوی و تشیع صفوی ص۸۵- ۸۶، شریعتی ؛چاپ دوم ۱۳۷۸ انتشارات چاپخش تهران)

آن‌چه در این‌ مقاله بیان گردید، دیدگاه‌های دکتر شریعتی متفکر بزرگ معاصر ایران است که فارغ از تعصب و جانب‌داری، در مورد شخصیت عمر بن خطاب رضی الله عنه بیان داشته است. شریعتی آن‌چه را – به نظر خودش – حق می‌دانسته بدون هیچ ترس و واهمه‌ای بیان داشته و «قلم؛ توتم مقدس خودش» را به بیگانگان نفروخته است.

منبع : سنت آنلاین

 

  • masjed Rasolollah